دلیل حاکمدلیل حاکم به معنی دلیل توسعه دهنده یا تضییق کننده تعبدیِ مدلول دلیل دیگر است. ۱ - تعریف دلیل حاکمدلیل حاکم، مقابل دلیل محکوم بوده و عبارت است از دلیلی که تعبداً بر دلیل دیگر نظارت داشته و در صدد بیان و تفسیر یا تنزیل ادعایی آن است؛ برای مثال، دلیل محکوم می گوید: " اذا شککت فابن علی الاکثر " و دلیل حاکم که بر این دلیل نظارت دارد، می گوید: " لا شک لکثیر الشک " و " کثیر الشک " را تعبداً از احکامی که برای شاک جعل شده است، خارج می نماید؛ به دلیل دوم که بر دلیل اول ( محکوم ) حکومت دارد، دلیل حاکم میگویند. ۲ - تعریف مرحوم مظفردر کتاب " اصول الفقه " آمده است: " ان الدلیل الحاکم یکون لسانه تحدید موضوع الدلیل المحکوم او محموله تنزیلا و ادعائا " فلذلک یکون الحاکم متصرفا فی عقد الوضع او عقد الحمل فی الدلیل المحکوم ". [۳]
فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ولایی، عیسی، ص ۱۹۶.
[۷]
مبادی فقه و اصول، فیض، علیرضا، ص ۲۰۱-۲۰۲.
[۱۲]
الحلقة الثالثة فی اسلوبهاالثانی، ایروانی، باقر، ج ۳، ص۳۱۷.
[۱۳]
دروس فی علم الاصول، صدر، محمد باقر، ج ۲، ص ۵۴۹.
۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۴۶۷، برگرفته از مقاله «دلیل حاکم». |